پینه دستان

پینه دستان


     باسمه تعالی  

                   لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم ااکتاب والمیزان ان لیقوم الناس بالقسط   

حضورمحترم مدیر کل اداره کار اموراجتماعی جناب آقای لبافی  

سلام علیکم

احتراما به استحضار می رساند عطف به نامه شماره 153712 مورخه 12/11/88 درخصوص اجرای ماده 37قانون کار که موارد احصا ء شده آن صریح ومبین است مگر اینکه خواسته باشیم تفسیری به رای نموده که آن خالی از اشکال نمی باشد چون رعایت ونظارت  ماده 37 توسط بازرسین محترم کنترل می شود وکارفرمایان محترم تابع دستور العملهای این اداره می باشند ودر چهار چوب قانون واجرای ماده 41 را بدون هیچ کم وکاستی مخصوصا" مجامع صنفی رعایت می نمایند  هزینه کردن دراین خصوص مستهلک کردن سرمایه است .وبا اجرای مواد47 و27 قانون کار در جهت  بهره وری افزایش تولید  قانوگذار پیش بینی آنرا نموده درجای خود بصورت تفصیلی به آن پرداخته است  که شاید منظور نگارنده نامه اجرای ماده 157 قانون کار باشد .

با عنایت به منشور کاری جناب  دکتر شیخ الاسلامی وزیر محترم درحوزه روابط کار مصادیقی چون ساماندهی قراردادهای موقت ، ساماندهی قوانین حمایت اجتماعی از نیروی کار ، تلاش برای ایجاد وحدت رویه در رسیدگی به شکایات درهیات های حل اختلاف ، تلاش برای بهبود سیستم واگذاری سهام به کارگران ، ارائه الگو های مناسب جهت سهیم کردن نیروی کار در سود ، تقویت نظارت وبازرسی به منظور اطمینان از اجرای صحیح قانون وگسترش شورای سازش دیده می شودبا توجه گفتمان که با حضرتعالی داشتیم صراحتا" اعلام نموده صیانت از نیروی انسانی، کاهش شکایات در این حوزه آیا با توجه به اینکه مدیرمدبری هستید با توجه به نقایص وکمبودهایی که درنامه مورخه 5/11/88  به مواردی اشاره شد حال می توان در اجرای ماده 157 قانون کار ودستورالعملهای 46955 مورخه 5/5/87و دستورالعمل 49995 مورخه 5/5/88  بدین نحو باعث کاهش ورودی پرونده شویم ونقش شریک اجتماعی ( دولت محترم )  را کم رنگ نموده نمی دانم بهتر نیست مشکلات ونقائص را بصورت اهم ومهم دسته بندی کنیم ، اصل 34قانون اساسی مبین چیست؟ چرا برای دادخواهی باید به تشکیلاتی ثالثی که ذی نفع نبوده وبیطرف است مراجعه کنیم  که می توانست قانون گذار تشکیلات قضایی یا شبه قضایی را در هر اداره وسازمان ایجاد کند دیوان عدالت برای چیست؟

 جالب بدانیم کارگری از کار فرمای خود طرد شده است حال سرنوشت مطالبات حقه خویش را باید در واحد خویش به دنبال آن آید هم مواخذه شود هم حکم صادر گرددودر نهایت اجرا شود که با روح دادرسی در محل تشکیل واحد مغایرت دارد باید این طرح را به قوه قضائیه پیشنهاد نمائیم که برای صرفه جویی در کاهش هزینه ها این مکانیت را در نظر بگیرند  .

دراین 29 شورای سازشی که در زمان آن مدیر محترم ایجاد شد بسیار تضییع حقی شد که اگر بتوان تصویری ساخت و وارد حریم خصوصی این متشاکیان شویم خواهید دید که عمق فاجعه تا کجاست به عنوان مثال پس از توافق غیر منطقی یا اشتباه که مسبب آن هیات محترم سازش بوده ودعوی آنان را ختم به خیر نموده اند. متاسفانه چون  آراء سازشی قطعی ولازم الاجراست دیگر امکان نقض آن نبوده به دلیل ماده 184و187 آئین دادرس مدنی که در ماده 84 همان کتاب نیزیکی ازموارد رد دعوی اعتبار به امر مختومه بها اشاره شده است وخواهان امکان دعوی مجدد را ندارد؟

در احادیث وروایات اسلامی حقوق برای کار گر معین شده  ونسبت به اجرای دقیق تاکید بسیار شده است تا جایی که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود می فرماید (( حق زیردستان به توآن است که بدانی ضعف آنها وقدرت تو از نظر( مالی ،بدنی وفکری ) دلیل تسلط تو بر آنها شده است پس باید با آنها عدالت رفتار کنی ومانند پدری مهربان برای آنها باشی . از نادانی وجهل آنها در گذری ودر عقوبت آنها تعجیل نکنی وبر این تسلطی که خدا به تواعطا نموده است سپاسگذار باشی .

 آری دراین حرکت چه ما حصلی  بدست می آید کاهش پرونده ها ، تعدیل نیروی روابط کار، نهایت امر کاهش هزینه ها،همکاری با کار آفرینان ... ولی چه چیزهایی از دست می دهیم کم رنگ شدن اعتماد کارگران از اداره کار به عنوان حامی وتظلم خواه – سازش بصورت غیر منطقی بدون در نظر گرفتن شاخص محقه کارگر آن هم به علت ضعیف بودن نماینده کار گر می باشد ، اعمال سلیقه نماینده مدیریت در مبلغ پیشنهادی به دلیل علم بیشتر ... که آری ابزاربرای قضاوت علم است که کارگران ار آن به صورت نسبی برخوردارند،

با توجه به عدم آموزش این نفرات که در حوزه روابط کار اداره محترم  دیده می شود مبنی بر اینکه  فرد فارغ التحصیل رشته حقوق است ولی بازهم باید از آموزش های تخصصی توسط اساتید چون آقای الهیان دوره مورد نظر را بگذرانند تا کیفیت رسیدگی بالا وکسب تجربه تجلی گر تصمیمی مقرون به واقع شود حال ازاین نیروها که اولین دوره شورا یا نماینده کارگرواحد خویش منتخب شده اند .توقعی عبث است! وبار مسئولیت معنوی آن توسط متولیان آن است ولاغیر  .

درپایان ازاینکه نامه ای اینجانب را مطالعه نموده سپاسگزارم ودراینکه در این نگارش کلامم سکته داردحمل بر ادبیات کارگریم گذاشته و مرا مورد بخشش قراردهید.

                                 

                                                                                     باتشکر   

                                                                                    سهرابي            


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: احسان سهرابی ׀ تاریخ: 9 / 10 / 1384برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , www.pinehdast.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com