بوسه می زنم
بر دستهای کوچک و پینه بسته ات
که از کنار کارگران سودجسته وبه آنان فخر می فروشند
خردسالی که بر دار قالی نشسته ای
درجای جای کشورپهناورم
ایران را می سازد
.......
سجده می کنم
بر پای نگاه تو دهقانی
که با عصاره جانت
زمین خشک
زمین مرده
را کشت می کنی
پاس می دارمت
کارگری که در هر نقطه جهان
در کارخانه ای با زحمت بازوی خویش
جهان را می سازی
و
سکوت بغض آلودخودرا که
سنگین تر ار هرفریادیست برچهره استثمارگرانی می کوبم
نظرات شما عزیزان:
|